شهید مثل یک نمره بیست

یاداشتهای یک جوان کتابفروش

شهید مثل یک نمره بیست

یاداشتهای یک جوان کتابفروش

خرگوش مظلوم، شیر ستمگر و غنی سازی

آورده اند که:

در جنگلی بزرگ شیری ستمگر و بهانه جو حکمروایی می کرد.این شیر ظالم همیشه دنبال بهانه ای هر چند کوچک برای اذیت و آزار  بقیه حیوانات می گشت.

 

یک رو که همرا نوکرانش مشغول گشت و گذار در جنگل بود چشمش به خرگوشی افتاد و بی مقدمه خطاب به خرگوش فریاد زد: (( آهای کو کلاهت؟)) خرگوش که از این سوال بی معنای شیر متعجب شده بود با ترس و لرز گفت: ((قبله ی عالم ما نسل اندر نسل بدون کلاه بدنیا اومدیم.)) شیر که بهانه ی خوبی برای اذیت خرگوش پیدا کرده بود دستور داد تا خرگوش را حسابی بزنند،بعد هم رو به خرگوش کرد گفت: ((برای اینکه ادب شوی فردا صبح یک سبد هویج برای ما می آوری؟)).

خرگوش بخت برگشته هم که حساب کار را کرده بود به جای یک سبد چند سبد هویج جمع کرد و فردا صبح پیش شیر رفت.شیر که اینبار هم قصد داشت خرگوش را حسابی اذیت کند بمحض دیدن اولین سبد گفت: ((اینها که خیلی کوچکند!)) خرگوش بلافاصله سبد دیگری را جلوی شیر گذاشت. شیر گفت: ((چرا اینقدر بزرگند؟)) خرگوش سبد دیگری را آور دو گفت: ((این هم متوسطش.))

شیر گفت: ((چرا نارنجی هستند؟))

خرگوش: ((این سبزش.))

-         چرا اینقدر شیرینند؟

-         این بی مزه اش.

شیر که حسابی کم آورده بود و اعصابش هم خورد شده بود گفت: ((اصلا کو کلاهت؟)) خرگوش بیچاره هم که جوابی جز جواب دیروز نداشت یک بار دیگر یک کتک حسابی خورد.

 

*********************************

 

 

حالا این داستان ما و مجامع بین المللی شده همین داستان شیر و خرگوش.یک روز می گویند: حقوق بشر در ایران نیست. آنرا حل می کنیم .دوباره می گویند:آزادی مطبوعات وجود ندارد.باز هم نظرشان را تامین می کنیم.باز مساله غنی سازی را علم می کنند.وقتی غنی سازی را متوقف می کنیم و  دیگر بهانه ای ندارند می گویند: اصلا کو کلاهتان؟

 

نظرات 9 + ارسال نظر
شکوفه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 ق.ظ http://haramedelam.blogsky.com

سلام .. وبلاگ قشنگی داری .. با تک تک کلمات این متنت موافقم .. در پناه حق

سید پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:15 ق.ظ

سلام حامد ! تلخ شدی جواب سلام نمیدی؟ چیه جوون؟ عاشق برفتی؟

تقی۷۷ پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:47 ب.ظ http://www.taghy77.persianblog.com

سلام داداشی (واسه این که خیلی جوش نیاری) کلات کو داداشی؟ (خوب جوک رو عوض کردی ها) اما با هر دو مطلبت موافقم. (این و قبلی) اون هم کاملا

آرش پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:02 ب.ظ

چی بگم آخه؟

هادی جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ق.ظ http://badboy22.blogsky.com

سلام آقا حامد گل.
باز دوباره دست بردی تو سیاست.میدونی چیه مملکت ما یه حرف زن خوب نداره که از ما دفاع کنه.البته من شخصا کارهای آقای خاتمی رو تحسین می کنم. ولی خوب باز هم به نظر من تو سیاست خارجی کم کار شده.ولی حامد جون از دست منو تو که کاری بر نمیاد.پس خیلی جوش نزن.

سید دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:30 ق.ظ

حامد تاجایی که یادمه کتک نمی خورد بلکه... البته مهم نیس اون پست هم از سید مرتضی مال فتح خونه

سید محمد انجوی نژاد سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:01 ب.ظ http://seyyedanjavi.persianblog.com

سلام
خسته نباشی
فقط جای سوالش اینجاست که با این همه بیننده چرا نظر نمی دن ؟واقعا عجب مردمی پیدا میشن !!!!
ولی وبلاگ این بنده خدا جالب تره http://nightlyjornalist.persianblog.com
اللهم عجل لولیک الفرج
خدا نگهدار

روح الله جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:48 ب.ظ http://basijjahani.blogfa.com

به ما هم یه سری بزنید ممنون میشیم.
تشکر

حسین شاهد پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:24 ب.ظ http://h-shahed-k.blogfa.com

سلام سلامی گرم-دوست عزیز طاعات و عبادات قبول درگاه حق- پیشاپیش ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین حضرت علی ع را تسلیت عرض می نمایم.
وبلاگ بسیار عالی و مفید و ارزنده داری قابل تحسین و تمجید است. در صورت تمایل می تونیم تبادل لینک کنیم. البته لینکستان ما با بیش از 200 وبلاگ مذهبی و دینی و فرهنگی کانون اتحاد است.
التماس دعا- یا علی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد