دیگر وقت آن شده است که بنویسم. این را آن عطش درونی که دائما بیتاب ترم می سازد مدام تکرار می کند...
چندی پیش در جلسه ای از مشکلات نسل جدید و معضلات دانشگاههای کشور سخن به میان آمد. همه حاضرین در جمع بحرانهای اجتماعی سیاسی و مسائل بغرنج اقتصادی را دلیل و سرمنشاء این اوضاع نابسامان و نسل بلاتکلیف می دانستند. به نظرم رسید نکته ای را که همه از آن غافل بودند بحران معنویت در دانشگاه بنامم.
اول آنکه: ما بعد از انقلابی ها ( این واژه بسیار مناسبی است که به جای نسل سوم بکار می برم) نان مفت به چنگ آورده ایم و قدرش نمی دانیم. آدم وقتی برای بدست آوردن چیزی زحمت نکشید برای از دست دادنش دریغ نمی برد. نیازی به توضیح بیشتر نمی بینم.
دوم آنکه: ما همه (توهین به کسی نباشد. به خودتان نگیرید) نخوانده ملا هستیم. ما واقعا از حقیقت دین و آیینی که برای راه و رسم زندگی در اختیار می گذارد چیز زیادی - زیادتر از احکام و آن مقدار از اصول که به درد سر کردن ایام می خورد- نمی دانیم و متاسفانه این نمی دانستن ما از جنس جهل مرکب است. این نکته بسیار مهمی است که راه یابی به آن را مدیون سید مرتضی هستم:
...اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی کشانده است که ناچارشدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که«تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمیآید. باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است که هرکس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت.
و حالا از یک راه طی شده با شما حرف میزنم...
این عبارات عبارات گرانقدری است. ما تقریبا در تمام طول زندگی تظاهر به دانایی می کنیم. اگر علم به چیزی واقعا برای ما مسجل و قطعی باشد چرا در عمل متناقض رفتار می کنیم؟ خانم امینی همسر شهید آوینی نقل می کردند که آقا مرتضی قبل از انقلاب سیگار هم می کشید. اما یک روزبعد از انقلاب به خانه آمد و گفت که دیگر سیگار نمی کشد. وقتی علت را جویا شدم گفت مگر نه اینکه حضرت صاحب الزمان ناظر و شاهد بر اعمال ما هستند؟ من در حالی که ایشان به من نگاه می کنند نمی توانم سیگار بکشم. (نقل به مضمون) بعد خود ایشان ادامه می دهند که شاید خیلی از ما هرگز سیگار نکشیم ولی احتمال سیگاری شدنمان وجود دارد. اما در مورد شهید آوینی مطمئن هستند که بعد از آن روز دیگر نمی توانستند سیگار بکشند. چون به اصل مطلب پی برده بودند. چون به واقع در نزد خویش حقیقت را روشن یافته است.
و در آخر صحبت از یک راه طی شده. این همان متاع ارزشمندی است که سید مرتضی بدست آورد و هرگز حاضر به از دست دادن آن نشد. لازمه یافتن ایمان و اعتقاد راسخ به خدای تبارک و تعالی پرداختن هزینه ای است که شهید عزیز در سالهای جوانی خویش پرداخت و صد البته که با خون خویش آن را امضا کرد.
دوستان عزیز من! ما بعد از انقلابی ها چاره ای نداریم جز اینکه نخست رودربایستی را با خودمان و سپس با دیگران کنار بگذاریم و عمیقا بپذیریم که تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نخواهد شد. خودسازی ما اولین و آخرین قدم در راه حل مشکلات نسل جدید است.
سید صالح نوری
به قول حرفه ای ها بعدالتحریرمهندس محمد تقی در قسمت نظرخواهی اینجوری نوشته بود:
سلام. متن جالبی بود. بعد کلی صرف دقتُ، دو زاریمان فروکش کرد که از حضرتعالی نبود. فیلممون کردی ها. من می گم تو از این استعدادها نداشتی...
سلام کارتون ۲۰
کاش من هم می توانستم از امضای شهید عزیز یه دونه قاب می گرفتم همون امضا ها رو میگم که برای همون متاع ارزشمند حک شده
التماس دعا
در پناه حق باشید
سلام
خسته نباشید
مچکر از همتتون
آقا راجع به شهدا صحبت می کنین التماس دعا
یک سری هم به ما بزنید
یه سری صدایی چیزی... نامرد رفتی آرشیو وبلاگ منو تکوندی ...نه؟ خوش بگذره. یاعلیش!
salam
mikhastam ye matn darbarey kasani ke az emamat va eslam pa jolotar gozashteand va az ranjdedehai enghelab
az jomle khanevadehai shahid daghtarand ye naghd ba hal bezanid
ya ali
ســـــلام..! متن جالبی بود..خواستم که بعثت رسول اکرم محمد مصطفی(ص) رو تبریک بگم..وب ما هم به روز شده اگه سری زدید خوشحالمون می کنید..!! منتظر نظرهای سبزتون هستیم..التماس دعا
بسم رب المهدی ارواحنا الفداه
سلام بر مهدی فاطمه .... سلام بر منتظر حضرتش
این متن برای شما بود یا برای سید صالح نوری یا هر کس دیگه ازون متن هایی بود که خوندنشون برای همه ی ما لازمه
تظاهر به دانایی هرگز جایگزین دانایی نخواهد شد
خودسازی ما اولین و آخرین قدم در راه حل مشکلات نسل جدید است.
خدا به ما و شما شرف عمل کردن به دانسته ها را عطا فرماید
التماس دعای فرج .. به امید ظهور