شهید مثل یک نمره بیست

یاداشتهای یک جوان کتابفروش

شهید مثل یک نمره بیست

یاداشتهای یک جوان کتابفروش

راهپیمایی عاشوراییان سبزوار در اعتراض به اوباشان سبز

- حضور مردم خیلی دور از انتظار بود. لااقل من یکی که فکر نمی‌کردم این همه جمعیت تو راهپیمایی شرکت کنند.
- قرار بود طبق برنامه اعتراض به هتک حرمت روز عاشورا در قالب تجمع در مسجد جامع سبزوار برگزار شود که به دلیل حضور غیر منتظره مردم این تجمع به صورت خودجوش تبدیل به راهپیمایی شد.
- همکاری و همراهی نیروی انتظامی با مردم کاملا محسوس و در خور تقدیر بود.
- بعضی از شعارهای مردم:
 "فتنه‌گر بی‌ریشه / ایران کوفه نمی‌شه"
"خواص بی‌بصیرت / مایه‌ی ننگ ملت"
"ابوالفضل علمدار / موسوی رو تو بردار"
 "هاشمی حیا کن / مصلحتو رها کن"
- چشمهای پر از اشک آن پیرمرد هفتاد ساله را هنگامی که فریاد می‌کشید:"یا حسین" هیچگاه فرموش نخواهم کرد.
-  باز  هم چون گذشته سیستم صوت سازمان تبلیغات ول معطل بود.
- مثل همیشه مسئولین از مردم عقب ماندند.

- مطلب وبلاگ آهستان در مورد راهپیمایی مردم قم را حتما بخوانید. تمام توصیفاتی که در وصف راهپیمایی مردم قم کرده استُ در مورد راهپیمایی مردم سبزوار هم می‌توان به کار برد.

- زحمت عکس‌های زیر را برادر خوبم جناب سید مهدی حسینی کشید.





نظرات 10 + ارسال نظر
امیر احسان دولت آبادی پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:02 ب.ظ http://ghazalvare.blogsky.com/

سلام
مگه شهر شلوغ بشه و قورباقه هف تیر بکشه که تو به روز کنی
به روز میکنی خبر بده یره
اونروزی اومدم رفته بودی تهرون
راستی مگه آقای خامنه ای نگفت به هاشمی توهین نکنند
با دو غزل
تو را من
چشم در راهم
سر بزن
منتظرم
به امید دیدار

به اتهام غزل پنج‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1388 ساعت 03:55 ب.ظ

سلام
برا کدریت ذهنت کاری نمیتونم بکنم چون اون روز حرف دلمو رو گفتم
حالا تو خود صلاح مملکت خویش دانی....
کلا این روزها همه در برابر هم جبهه میگیرند
منظورم جک بود یه شوخی نه خواستم به شما توهین کنم نه به سبزهای مخالف تون میدونستم دو پهلو بودن حرفم دادت رو در میاره گفتم رندی کرده باشم
ولی فعلا شهر شلوغه این یه واقعیته
بی خیال دعوتت نکرده بوذم گله گذاری دعوت بودی به غزل منتظرتم
به امید دیدار

[ بدون نام ] جمعه 11 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ق.ظ

یکم از کله خشکیتون کم کنید بد نیست.به چه حقی تواون راهپیمایی به کسانی که قوه ی قضائیه محکومشون نکرده توهین کردید.برای شما وهم صنفاتون متاسفم.من روی تو یه جور دیگه حساب میکردم.
غم این خفته ی چند...
خواب درچشم ترم می شکند...

کاشکی اسمت رو می ذاشتی تا با هم بیشتر صحبت کنیم.
در ضمن روی ما چه جوری حساب می کردی؟

س.م.م.ح شنبه 12 دی‌ماه سال 1388 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.qh-shahed.blogfa.com

وبلاگ قشنگی داشتید اگه خواستید به ماهم سربزنید
یاعلی

پلخمون دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:32 ق.ظ

می بینم که... وبلاگ فعال شده
مبارکه
تو به تبلیغ بیمه مردم چی کار داری؟! مال یه رفیقیه، ویندوزمو عوض کرد به جاش اینو براش روی حساب مرام و معرفت گذاشتم توی وبلاگ

مسافر قطار چهارشنبه 16 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:59 ب.ظ http://ghatar-d2.blogfa.com/

سلام
من یک همسفر با شما هستم یک سری بزن
سیر مطالعاتی پیشنهادی استاد ترکش دوز را گذاشتم

س.م.حسینی دوشنبه 21 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:55 ب.ظ

باید یگم که مسئولین شهر به عمد نمیخاستند که مردم راهپیمایی کنند چون میدونستند مردم چه شعارهایی میدن مخصوصا اقای امام جمعه خوب میدونست که دستور داده بود تجمع داخل مسجد باشه بهرحال هرکار کنی اینا نیروی سینه چاک اکبر آقان دیگه

صاحب قلم(شهید آوینی) سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 12:18 ق.ظ

سلام
یه نگاه به بالا بندازید(س.م. حسینی)
به نظرم تیکه آخرش خوب تموم نشده بود
یعنی توهین شده بود(روغنش بیش از حد داغ بود)
الله اعلم
آدم خوب یکم به فکر اون دنیام باشه

س.م.حسینی چهارشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:04 ق.ظ

سلام صاحب قلم چیزی که من گفتم مستند بود حیف نمیشه بعضی چیزارو اینجا بنویسم.فقط یه جمله میگم برین تحقیق کنید ببینین کی در حوزه علمیه سبزوار،نمازجمعه علنا اعلام کرد که به اکبرآقا رای داده.یا شما سبزوار نیستی یا اینکه شماهم دغدغه استخدامی دارین البته ببخشید که تند حرف میزنم0شهادت نصیبتون

نشر شهید کاظمی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ق.ظ http:///www.kazemipub.ir

نشر موسسه شهید کاظمی
باید به فکر باشیم و دغدغه‌ى نوع کتاب‌هایى که تولید مى‌شود نیز در ما باشد. باید کتابِ خوب تولید شود. کتاب یک غذاست؛ یک غذاى روح است؛ یک نوشیدنى روح است و چنانچه مقوّى باشد، روح را تقویت مى‌کند. ما که سفارش مى‌کنیم از این نوشیدنى بخورید، نوع نوشیدنى را معین نکرده‌ایم. باید مواظب باشیم که مبادا نوشیدنى مسموم، خطرناک، فاسد، گندیده و مضر با رنگ‌آمیزی‌هاى خیلى خوب، دست مردم داده شود؛ بدون این‌که مردم بدانند. همان‌طور که اماکن و سازمان‌هاى ویژه، اگر ببینند غذایى فاسد به مردم فروخته مى‌شود، با تولید کننده مقابله مى‌کنند؛ اگر کتاب فاسدى هم به مردم داده مى‌شود، باید با آن مقابله شود. البته من اعتقاد ندارم که باید هر کتاب و نوشته‌اى را که با سلیقه‌ى خاصى نمى‌سازد و مضر به‌نظر مى‌رسد، جلوش را بگیریم. لکن کتب و نوشته‌هایى هست که مضر بودنشان براى مردم، واضح است؛ یعنى ترویج فحشا و فساد و از این قبیل است که براى مردم زیان‌آور است، نباید اجازه بدهند که چنین کتب و نوشته‌هایى منتشر شود. اما بیشتر باید تلاش کرد که کتاب‌هاى خوب، چاپ و منتشر شود. (مقام معظم رهبری)

مرکز نشرموسسه شهیدکاظمی در راستای تحقق فرامین مقام معظم رهبری،فعالیت‌ خود را در حوزه تولید و نشر کتاب و فعالیت در زمینه ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی با محوریت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی از سال 1391 آغاز نموده‌ و بران شده تا با یک نگاه جامع تمامی انتظارات معظم له را در حوزه نشر استخراج و ان را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهد.
هم اکنون این موسسه بیش از 15 کتاب در این زمینه چاپ و روانه بازار نشرکشور نموده است.
. امید است که این حرکت بتواند سرآغاز گام های راسخ تر در این حوزه باشد.
معرفی یکی از کتب تازه نشر موسسه شهید کاظمی که دوروز پیش رونمایی شد وروانه ی بازار نشر کشور گردید :
حالتی عجیب به خودش گرفت و گفت:
- آره. من امروز بعد از ظهر شهید می‌شم؛ چه بخوای و چه نخوای! دست من و تو هم نیست. هرچی خدا بخواد، همونه.
چه کار باید می‌کردم؟ اصلا چه کار می‌توانستم بکنم؟ مصطفی داشت می‌رفت؛ تنهای تنهای. من اما نمی‌خواستم بروم. اصلا اهل رفتن نبودم. نه می‌خواستم خودم بروم و نه مصطفی. تازه او را کشف کرده بودم. تازه داشتم پی به وجودش می‌بردم .می‌خواستم مال من باشد؛ فقط و فقط. برنامه‌ها داشتم برای فرداهای دوستی‌مان.
بدون شک دست خودش بود. مگر نه این‌که من نخواستم بروم و نرفتم؟! پس اگر او هم از ته دل به خدا التماس می‌کرد که نرود، حتما می‌توانست دل خدا را به‌دست بیاورد.
پس باید کاری می‌کردم که نگاه و خواست مصطفی عوض شود. باید با خواست و تمایل او، نظر خدا را هم برمی‌گرداندم!
داستان واقعی و بسیار جذاب از زندگی و شهادت شهید مصطفی کاظم زاده را در جدیدترین اثر حمید داودآبادی نویسنده و پژوهشگر توانای دفاع مقدس با عنوان
دیدم که جانم می رود
مطالعه نمایید.
این اثر در 320 صفحه ودر قطع رقعی توسط موسسه شهید کاظمی منتشر شده است.
و همزمان با سی امین سالگرد شهادت شهید مصطفی کاظم زاده درروز شنبه 22 مهر ماه 1391 در بهشت زهرا قطعه 26 ردیف 94 شماره9ساعت 45/16 همزمان با لحظه شهادت این شهید با حضور خانواده و دوستان شهید رونمایی می شود.
جهت تهیه تولیدات نشر موسسه شهید کاظمی از طریق زیر امکان پذیر است :
09137275633 – 09136875633
Email : ketabe5@gmail.com
http://www.kazemipub.ir/



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد